هیچ جامعهای بدون داشتن خانوادههای سالم نمیتواند ادعای سلامت کند و هیچ یک از آسیبهای اجتماعی بیتأثیر از خانواده پدید نیامدهاند. بر این اساس از آنجا که خانواده مهمترین نهاد جامعه است و منشاء جامعه سالم، خانواده سالم است، ورود هر آفت و زوالی به این نهاد و کارکردهای آن، بسیار با اهمیت و شایسته توجه ویژه است. یکی از مهمترین آسیبهای خانوادگی طلاق است، طلاق به معنی پایان قانونی ازدواج و جدا شدن همسران از یکدیگر است. طلاق معمولاً وقتی اتفاق میافتد که استحکام رابطه زناشویی از بین میرود و میان زوجین ناسازگاری و تنش وجود دارد. زوجینی که طلاق گرفته اند همواره علل مختلفی را به عنوان عامل طلاق خود بیان می کنند در نتیجه یک مشکل یا علت همیشه دلیل طلاق نیست و برحسب شرایط و ویژگی های زوجین علت طلاق می تواند متفاوت باشد از علل طلاق میتوان به مواردی مانند عدم تفاهم زوجین، اختلاف طبقاتی و تحصیلاتی، اعتیاد یکی از زوجین (در اکثر اوقات مرد)، فقر و بیکاری، پرخاشگری و تندخویی، اختلالات جنسی (ناتوانی در تأمین خواسته جنسی طرف مقابل)، فساد اخلاقی و مصرف الکل، خیانت و بی وفایی زناشویی،مشکلات جسمی مانند نازا بودن، ازدواجهای مدرن (وکالتی، اینترنتی، چت، باهم بودن و …)، سلب اعتماد به یکدیگر و سوءظن، انجام اعمال مجرمانه و به تبع آن زندانی شدن، مشکلات شخصیتی وعدم تعادل روانی، ازدواجهای تحمیلی و…. اشاره کرد. طلاق یکی از ناگوارترین ترین حوادثی است که احتمال دارد در زندگی یک فرد روی دهد. حادثه ای که بیشتر افراد، چه کودک و چه بزرگسال، از لحاظ روان شناختی آمادگی مواجهه با آن را ندارند. چرا که از لحاظ فرهنگی طلاق حادثه ای نامعمول با اثرات منفی بسیار برای افراد درگیر با آن تلقی میشود. آمار رسمی طلاق به طور کامل نشاندهنده میزان ناکامی همسران در زندگی زناشویی نیست، زیرا در کنار آن آماری بزرگتر اما کشف ناشده به طلاقهای عاطفی اختصاص دارد. شاید دو برابر آمار طلاقهای قانونی را بتوانیم به طلاقهای عاطفی (طلاق خاموش) اختصاص دهیم، یعنی به زندگی های خاموش و خانوادههای توخالی که زن و مرد در کنار هم به سردی زندگی میکنند ولی هیچگاه تقاضای طلاق قانونی نمیی کنند. در واقع برخی ازدواجها که با طلاق پایان نمی آیند، به ازدواجهای توخالی تبدیل میشوند که فاقد عشق، مصاحبت و دوستی هستند و همسران فقط باجریان زندگی خانوادگی به پیش می روند و زمان را سپری می کنند. خانواده توخالی، خانوادهای است که اعضای آن به زندگی با یکدیگر ادامه میدهند، ولی از روابط و کنش متقابل با یکدیگر و حمایت احساسی محروم هستند. براساس نتایج پژوهشهای انجام شده برخی از خانوادههای ایرانی، امروزه با کاهش فضای عاطفی در خانواده و سرد شدن ارتباطات انسانی در محیط خانواده روبرو هستند خانواده شاید دارای مشکلات و معضلات متعددی باشد، ولی طلاق عاطفی مشکلی است که اساس خانواده (زن و شوهر) درگیر آن هستند و با وجود این مشکل، زندگی مشترک علاوه بر اینکه بی معنا می شود، محیطی مناسب برای رشد ناهنجاری ها، کجروی ها – هم برای اعضای آن و هم برای جامعه – میشود. پیامد بسیار مهم طلاق عاطفی، در ارتباط با فرزندان مواجهه شدن فرزندان با مشکلات روحی و رفتاری مختلف، از جمله اضطراب شدید، انزوا و گوشهگیری، پرخاشگری، اُفت تحصیلی، دوری عاطفی از پدر و فرار از خانه، تمایل به مصرف مواد مخدر و الکل، تمایل به بزهکاری و اعمال مجرمانه و نداشتن الگوی مناسب برای تشکیل زندگی مشترک در آینده و …. است. بنابراین لازم است که مسئولین و سیاست گزاران توجه ویژهای به نهاد خانواده و آموزش مداوم زوجین جهت پیشگیری از بروز طلاق عاطفی در خانواده ها مبذول فرمایند و با بکارگیری تمام پتانسیلهای جامعه مانند رسانه ها، مددکاران اجتماعی و مشاورین خانواده، سازمان های مردم نهاد فعال در حوزه خانواده سعی بر تدوین برنامه های تخصصی جهت پیشگیری از این آسیب گام اساسی بردارند.
پروانه خفتان | کارشناس ارشد مددکاری اجتماعی
پایگاه اطلاع رسانی مددکاران اجتماعی ایران